شعر در مورد
خبرنگار ,شعر در مورد خبرنگاری,شعر طنز در مورد خبرنگار,شعر
خبرنگاران,جایزه شعر خبرنگاران,جشنواره شعر خبرنگاران,جایزه شعر
خبرنگاران,فراخوان شعر خبرنگاران,دهمین جایزه شعر خبرنگاران,فراخوان جایزه
شعر خبرنگاران,شعر خبرنگار,شعر خبرنگاری,شعر روز خبرنگار,شعر طنز
خبرنگار,شعر برای خبرنگار,جایزه شعر خبرنگار,شعر درباره خبرنگاری,جایزه
کتاب سال شعر خبرنگاران,شعر طنز روز خبرنگار,شعر تبریک روز خبرنگار,شعر طنز
روز خبرنگار برای ظریف,شعر برای روز خبرنگار,شعر در مورد روز خبرنگار,شعر
رضا رفیع در روز خبرنگار,جشنواره شعر خبرنگار,شعر طنز در مورد خبرنگار,شعری
برای خبرنگار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خبرنگار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دلم خوش است که نامم خبرنگار بُوَد
کسی که بر سر ِ کاری، خفن سوار بُوَد!
دلم خوش است به پُر طمطراقی ِ شغلم
که حاصلش دو سه تا لوح ِ افتخار بُوَد
شعر در مورد خبرنگار
میان ِ مردم و مسوول چون پُلی هستم
که پایه هاش! به دوش ِ من استوار بُوَد
بگو چه کار کنم با اجاره ی منزل
بدین حقوق که قّد ِ سه تا نهار بُوَد؟!
شعر در مورد خبرنگاری
به دست ِ مؤجر ِ بَد، بر سر ِ اجاره بها
حقوق بنده ی بی چاره لـتّ و پار بُوَد
چه قول ها که نداده تعاونی مسکن
که خانه های قشنگی در انتظار بُوَد
شعر طنز در مورد خبرنگار
ولی چه حیف که این خانه جز سرابی نیست
و این تعاونی در حال ِ احتضار بُوَد
خبرنگار، خروسی است جنگی و نا ترس
که سر بریده ی جشن و عزای یار بُوَد!
شعر خبرنگاران
خبرنگار ِبسیجی به جز قلم ، کاغذ
همیشه صاحب یک ضبط و یک نوار بُوَد!
خبرنگار، که سی سال شغل او این است
دوان دوان پی ِ مسوول ِ تازه کار بُوَد
جایزه شعر خبرنگاران
همیشه در پی ِ سوژه به هر کجا ویلان
و کفش ِ پاره اش البته سوگوار بُوَد!
ز دست ِ خیل ِ طلبکار با دوی صد متر
همیشه یک تنه در حالت ِ فرار بُوَد!
جشنواره شعر خبرنگاران
خبرنــگار، نــگویـد تمـلقی عــمرا
نگو که مصرع بالایی ام شعار بُوَد!
به رغم این همه اوصاف عاشق ِ کار است
اگر چه بر سر ِ راهش هزار خار بُوَد
شعر در مورد خبرنگار
و جالب این که به دست ِ «دبیرِ» محترمش
خبرنگار به صد کنترل دچار بُوَد
اگر چه کنترل این جا نمی شود سانسور
دبیر هم به خدا تحت ِ صد «فشار» بُوَد!
فراخوان شعر خبرنگاران
اشارتی گذرا کرده ام به این حرفه
چرا که درد ِ دل ِ بنده بی شمار بُوَد
اگر چه سخت و زیان آور است شغل ِ حقیر
دوای خستگی ام، عشق ِ این دیار بُوَد
دهمین جایزه شعر خبرنگاران
حماسه حضور تو به صحنه های عاشقی
چو کوه جلوه می کند به پهنه های عاشقی
برای وصف حال تو قلم فقیر و ناتوان تو
روح استقامتی سنگ صبور مهربان
فراخوان جایزه شعر خبرنگاران
به عرصه های پرخطر همیشه حی و حاضری
شریک شادی و غمی تو کم نظیر و نادری
تو هم نفس تو همقدم تو همرهی و همدلی
تو پیشگام و پیشرو در انعکاس مشکلی
شعر خبرنگار
درد دل خلایق از گلوی تو بیان شود
آینه ای و رنج شان به چهره ات عیان شود
غمخور خستگان تویی به گاه سیل و زلزله
زجان دعایشان کنی تو در نماز و نافله
شعر خبرنگاری
قلم بدست پاک تویی رهی برای خدمتت
خدمت عاشقانه هم نشانه محبتت
تو سرپل محبتی در دل دل شکستگان
که بارها گذشته ای برای مردمان زجان
شعر روز خبرنگار
ز بوسنی غم زده تا عراق و افغان غریب
ز قدس و لبنان که بود مهد دلیران نجیب
به هرکجای این جهان که ظلم جلوه گر شود
تلاش توست تا ستم، ضعیف و بی اثر شود
شعر طنز خبرنگار
تعالی رشادتت به جبهه ها عیان شده
شجاعتت زبانزد تمام دشمنان شده
گهی میان سنگر و گهی به اوج قله ها
گهی درون حور و شط، گهی به عمق دره ها
شعر در مورد خبرنگار
در همه جای جبهه ها حضورت عاشقانه بود
شهادت آرزوی تو کار خبر بهانه بود
دوش به دوش عاشقان، پای به پای لاله ها
از همه فرشیان جدا بسوی عرشیان رها
جایزه شعر خبرنگار
از آن زمان که جان من، جدا زخاکیان شدی
به لطف و عزت خدا، عزیز آسمان شدی
شدی به عرصه خطر، مصور دلاوران قلم
بدست و جان بکف، ظفر نگار بیدلان
شعر درباره خبرنگاری
چه رودها زخونتان به عرصه ها روان شده
چه لاله ها که از شما فدای باغبان شده
هنوز هم صدایتان به گوش جان صدا کند
دلم به یاد شورتان، هوای کربلا کند
جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران
ز یاد من نمی رود ، صلابت چو کوهتان
شکوه ، سنگ ریزه ای، ز اعتلای روحتان
عکس و خبرهای ظفر، صدای ماندگارتان
نابی اعتقادتان، پسا کی چشمه سارتان
شعر طنز روز خبرنگار
صوت رسای رهبر و سوز غریب مرتضی کشته
کینه صارمی، غریب شهر بی وفا
امیر عشق واعظی، غیاثوند و احمد
ی جوزی و خیرخواه گل، طاووس باغ سرمدی
شعر تبریک روز خبرنگار
افشار شیرین سخن و شاهچراغی
دلیر محمود ایل بیگی و خدادادی کم نظیر
گودرزی و شفایی و نوری پاک و بی ریا
سعیدی تلاشگر، شقایق باغ ولا
شعر در مورد خبرنگار
این همه لاله قطعه ای ز گلستان باغتان
چراغ عشق روشن از روشنی چراغتان
خبرنگار قهرمان بیا که جاودان شویم
سرود عشق خوانده و همره شاهدان شویم
شعر برای روز خبرنگار
کاش دل تو، دل من، همره راهشان شود
نرگس مست بیند و مست نگاهشان شود
شعر در مورد روز خبرنگار
تاریخ تو نوشته به زر، دست زرنگار
برما کرم نمـــــــــــوده خداوند کردگار
با شعرخود چگونه کنم وصفت ای وطن
چون وصف تو نمـــوده شهیدان کوی یار
شعر رضا رفیع در روز خبرنگار
تاریخ پرفراز و نشیبت حکایتــــــی است
این داستان وجـــــــــود تورا داده اعتبار
این قصّه ها چگونه به مــــا منتقل شده
سینه به سینه لوح به لوح و نوشته وار
شعر در مورد خبرنگار
آیین قهـــــــــرمانی یاران تو که گفت؟
تا نسلهاست نام تو را کـــــــرده ماندگار
مرداد مه چو می گذرد نیمه را دو روز
تقویم، روز آن بنویسد خبـــــــــرنگار
شعر طنز در مورد خبرنگار
آنکس که عاشقانه خبـــــرها دهد به ما
ازشوروعشق ووصف جمال مه نگا ر
گاهی زعلم ومعرفت و دین خبر دهند
گاهی زغیــــرت وشرف اهل روزگار
شعری برای خبرنگار
روز تو را چگونه کند وصف حاتمی؟
روز تو بر تو باد مبارک خبــــــــرنگار
شعر در مورد خبرنگار
در تنـگنــای سخت نـفسهـای روزگــار یــا در فـراز شـا دی و ایـام خوشـگـوار
وقت طلـوع صبـح سپیـد و نـویـد فجر یــا در کسوف پــر طـپش روزهای تــار
شعر در مورد خبرنگاری
درکـوچ بی صدای امید و سکـوت سرد یــا مـوسـم تبـسم گــلـهـای لالــه زار
هنگام گریه های غم انگیز و اشک شوق دلـهـا کـه میشود چـو پرستوی بی قـرار
شعر طنز در مورد خبرنگار
گـاه هـجوم سیـل غـم و فصلهـای زرد یـا در شـکـوه رویش و اعـجـاز نـو بهـار
در عرصه های بیم و هراس و امید و شور در لـحظه هـای پـر خطر و سخت بیشمار
شعر خبرنگاران
همـواره پیـش مـردم و همگــام مردمی در هـر نفس امید تـو ، اقـبـال این دیـار
بـرلـوح بیـکـرانـه ی دلهــا نشـانـده ای صدهـا هـزار خـاطره از خود به یـادگـار
جشنواره شعر خبرنگاران
در انعکــاس عـزت این دشت پـرشهـیـد آیینـه ای ، بـه وسعـت ایــران پــایـدار
حـفـظ حـریـم پـاک خبر اعتقـاد توست ایران کنـد بـه همت والایت افـتـخــار
شعر در مورد خبرنگار
این آرزوی خالص” حامد “بـرای توست بـاشی همیشه در کنف لـطـف کردگــار
بــا خـطـی از طـلا بـنْـگــارم بـرای تـو بختت بـلنـد ، خسته نبـاشی خـبرنـگــار
فراخوان شعر خبرنگاران
بس که تقویمها ورق خوردند
نوبت رفتن بهار رسید
رد شدیم از میانهی مرداد
باز «روز خبرنگار» رسید
دهمین جایزه شعر خبرنگاران
از همین روی، جشن میگیرند
بعدِ تبلیغها و دعوتها
میشود ذرهذره سالن، پُر
از جوانها و پیشکسوتها
فراخوان جایزه شعر خبرنگاران
حتماً این روز خوب فرخنده
میتواند بهانهای باشد
تا مگر خویش را نگاه کنیم
شکل آیینهخانهای باشد
شعر خبرنگار
ما شدیم و شد آنچه شد، آری!
با بد و خوبِ روزگار، شدیم
زندگی در مسیر جاری بود
ما از این رو خبرنگار شدیم،
شعر خبرنگاری
تا که گاهی به گوش مسئولان
برسانیم حرف مردم را
خشتی از جنس واژه برداریم
تا بسازیم «رکن چارم» را
شعر روز خبرنگار
(هر گُلی نو که در جهان آید)
به همه بلبلان خبر بدهیم
به درختان ایستادهی شهر
خبر از رفتن تبر بدهیم
شعر طنز خبرنگار
چشم بیدار مردمان باشیم
در سمینارها، همایشها
نشود بابِ میل خطبازان
تیترها، عکسها، گزارشها
شعر در مورد خبرنگار
خبر افتتاح اگر باشد
بنویسیم: افتتاح شده
خبر اختلاس اگر برسد
بنویسیم: افتضاح شده!
جایزه شعر خبرنگار
بیمحابا دروغ ننویسیم
که مگر داغتر شود گیشه
نفروشیم تیترهامان را
به ریاپیشگان بیریشه
شعر درباره خبرنگاری
با دغل ناگهان بغل نکنیم
خبر تازهی سیاسی را
به حقیقت هم اختصاص دهیم
گفتوگوهای اختصاصی را
جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران
قصدمان بوده هر صدایی را
بازتابنده مثل کوه شویم
از چپ و راست، باد اگر برسد
نکند مثل آن گروه شویم:
شعر طنز روز خبرنگار
عدهای که همیشه با بادند
جهت باد، مبهم است ولی
ظاهراً جسمشان اگر صاف است
روحشان تا کمر، خم است ولی
شعر تبریک روز خبرنگار
گاه بحث «کتاب» اگر باشد
رایگاندوستهای «بُن»طلباند!
گاه حرف «کباب» اگر بشود
این جماعت، همه، «ژتون»طلباند!
شعر طنز روز خبرنگار برای ظریف
بوده کلّ خبرنگاریشان
ادعایی که در دهن دارند
وقت تقسیم هدیهها اما
کارت در جیب پیرهن دارند
شعر برای روز خبرنگار
یک وجب، صفحهشان نشد پُر با
اینهمه ادّعای توخالی
عوضش زرت و زرت میبندند
«آگهینامه»های پوشالی
شعر در مورد روز خبرنگار
هی کپی میکنند از هر سو
مردِ میدانِ سختِ مونتاژند!
هست آغوشِ بازشان همهجا
عاشق یک بغل رپرتاژند!
شعر رضا رفیع در روز خبرنگار
در پی امتیاز نشریهاند
با تقاضای خالهخانباجی!
توی هر حوزهای سخنراناند
دکترای علوم ورّاجی!
جشنواره شعر خبرنگار
بگذریم از زیاده، شاید هم
ما در آیینه، عین ایشانیم
(هرچه گفتیم جز حکایت دوست
در همهعمر از آن پشیمانیم)
شعر طنز در مورد خبرنگار
تیترها میرسند و میافتند
رسم دنیا همیشه این بوده است
عاقبت، آنچه تیتر خواهد شد
خبر داغ روز موعود است…
شعری برای خبرنگار
صدای توست که زنگ سکوت ما شده است
خبر تویی که سکوت تو هم صدا شده است
صدای توست که ما را به آسمان برده
صدای توست که خود آسمان ما شده است
شعر در مورد خبرنگار
تویی کبوتر پیغام و اهل معنایی
چه رازها که به پرواز برملا شده است
تویی حماسه گفتن ز هر چه ناگفته!
دریچه ای که به باغ جهاد وا شده است
شعر در مورد خبرنگاری
چقدر جبهه به جبهه دویدی از پی مرگ
به رفتنت، اجل از خستگی رها شده است
چه دیدی ای دل آشفته در خرابه شام
چقدر چشم تو آیینه ی خدا شده است
شعر طنز در مورد خبرنگار
خبر، نگار تو بود ای خبرنگار غیور!
به مرگ سرخ تو حق خبر ادا شده است
شعر خبرنگاران
قلم می گیرم به دست تا برایت درد دل گویم
از“ خانه ی مطبوعات“ و مسکن مهر گویم
از روز خبرنگار و شاید یک افطاری
از رئیس خانه و حرفای تکراری
از حواله مرغ و گوشت گرفته تا آب
جایزه شعر خبرنگاران
از همه و جا و همه جمع می گوید
وقایمکی دنبال عجم می جوید
تا برود کنارش بنشیند با کمی افتخار…
تبریک بگوید بابت روز خبرنگار…
جشنواره شعر خبرنگاران
که برد خبر به یارم که ز اشتیاقش
ز خبر برفتم از وی چو خبر شنیدم
جایزه شعر خبرنگاران
آنان که یافتند خبر بی خبر شدند
ای بی خبر اگر خبری یافتی بگو
فراخوان شعر خبرنگاران
خواه شب و خواه سحر نیستم از هر دو خبر
کیست خبر چیست خبر روزشماری صنما
دهمین جایزه شعر خبرنگاران
شد مست و بی خبر دل ازین باده و هنوز
این جا خبر نیامد و آنجا خبر نرفت
فراخوان جایزه شعر خبرنگاران
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت
شعر خبرنگار
ما بی خبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بی خبر ما خبر نداشت
شعر خبرنگاری
تا چند ز یاران، خبر از من پرسی؟
ای بی خبر از من، خبر از خویشم نیست
شعر روز خبرنگار
گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم
شعر طنز خبرنگار
پرسی خبری از دل و دل بی خبر از عشق
وز بی خبر ای یار بتو کی خبر آید
شعر برای خبرنگار
خبر چو محرم او نیست بی خبر شو و مست
چو مخبرش تو نباشی خبر چه سود کند
شعر در مورد خبرنگار