شعر در مورد درد
شعر در مورد درد
شعر در مورد درد ،شعر در مورد درد دل،شعر در مورد درد و درمان،شعر در مورد درد عشق،شعر در مورد درد و رنج،شعر در مورد درد غربت،شعر در مورد درد جدایی،شعر در مورد درد دندان،شعر در مورد درد و دل،شعر در مورد درد فراق،شعر در مورد درد دل با خدا،شعری در مورد درد دل،شعر درباره درد دل،شعر درباره درد دل با خدا،شعری درباره درد دل،شعر در مورد درد و دل با خدا،شعر در مورد درد بی درمان،شعر درباره درد و درمان،شعر در مورد درمان درد،شعری در مورد درد عشق،شعر درباره درد عشق،شعر زیبا در مورد درد عشق،شعر طنز درباره دندان درد،شعر درباره درد دندان،شعری در مورد درد دندان،شعر طنز در مورد درد دندان،شعر در باره دندان درد،شعری درباره درد دندان،شعر طنز درباره درد دندان،شعر درباره درد و دل،شعر درباره درد و دل با خدا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد درد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بگفتم درد من درمان کن ای دوست
بگفتا درد تو درمان ندارد
اگر باشد برای درد درمان
دوای درد تو درد است و درد است
شعر در مورد درد
یکی با من
یکی با تو
یکی پیوسته می خواند
میان بغض سنگینم
به زودی درد میمیرد
به زودی عشق می آید
و من درگیر رویایم
پریشانم
ولی انگار
درگیر خوشیهایم
نمی خواهم ببینم روی زردی را
نمی خواهم بمیرد ذوق امید از نگاه من
و می خواهم بریزم اشکهای درد آلود غریبی را
میان بستر دستان چون سروم
و بیداری کنم با خود
ببینم رونق فردا
بخوانم در دلم آوا
چقد من مست پروازم
و پروازم و پروازم الهی …ب.ی.ت.ن.ش….. باشد
شعر در مورد درد دل
بجز غم با دلم کس آشنا نیست
که هر جا میروم از من جدا نیست
مگر با غم گل ما را سرشتند
که شادی با دل ما آشنا نیست
دگر دیدار گلهای بهاران
برایم روح بخش و جانفزا نیست
بهر دلدار دل بستیم دیدیم
نشانی از وی از مهر و وفا نیست
هزاران داغ دارم بر دل از هجر
که داغ لاله همچون داغ ما نیست
جوانی رفت همچون برق افسوس
بجز یادی دگر از او بجا نیست
چنان دلتنگم از این زندگانی
که از زندان او جانم رها نیست
خدایا با که گویم از غم دل
که در عالم کسی غمخوار ما نیست
(فتوت) قصه های غصه ی دل
بهر دل هست با ما گو، کجا نیست
شعر در مورد درد و درمان
ندارد درد من درمان دریغا
بماندم بی سر و سامان دریغا
درین حیرت فلک ها نیز دیر است
که میگردند سرگردان دریغا
شعر در مورد درد عشق
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
شعر در مورد درد و رنج
کجا گوییم به کی گویم من از درد
کسی اینجاندیده دیده پردرد
سخن بامن نگفت هیچکس از درد
که کم دید درد کس این دیده مست
که من سلطان دردم زندگی درد…
خدا هیچت کند ای مرد بد درد…
شعر در مورد درد غربت
من از طبیب و پرستار هر دو آزادم دوای درد من این درد بیدوای من است
شعر در مورد درد جدایی
بگذار که پنهان بود این درد جگر سوز پندار که گفتیم و دلی چند شکستیم
شعر در مورد درد دندان
آخر این درد دل من به دوائی برسد آخر این ناله شبگیر به جایی برسد
شعر در مورد درد و دل
باجفا خوکن وبا درد بساز ای «سلمان» کاین نه دردی است که هرگزبه دوائی برسد
شعر در مورد درد فراق
من گرفتار و تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران
شعر در مورد درد دل با خدا
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشتهی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
شعری در مورد درد دل
ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن کم خریدم
همین داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خریدم
عسل میجستم از بازار هستی
عدم رخ داد جایش سم خریدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد ترا مبهم خریدم
نبودم واقف از آیینهء دل
که از جمشید جام جم خریدم
برای زخم ناسور دل خویش
ز مژگان کسی مرهم خریدم
محبت عشقری راحت ندارد
ز مجبوری متاع غم خریدم
شعر درباره درد دل
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
شعر درباره درد دل با خدا
گیرم که با تو حال بگویم ولی چه سود تــــو درد دل شنیده ای امّـا ندیده ای
شعری درباره درد دل
گر درد کند پای تو ای حور نژاد از دردمدان که هـرگــــزت درد مباد
آن درد من است بر منش رحم آمد از بهـــر شفـــاعتم به پای تو فتاد
شعر در مورد درد و دل با خدا
در این دیارکه نام ونشان زدرمان نیست هزار درد به دنبال یک دل افتاده است
شعر در مورد درد بی درمان
گیرم ز خلق روی به هامون کند کسی ازدست خود کجارود وچون کند کسی
شعر درباره درد و درمان
بیا جانا دل پر درد من بین سر شک سرخ و رنگ زرد من بین
شعر در مورد درمان درد
غم مهجوری و درد صبوری بیا بر جان غم پرورد من بین
شعری در مورد درد عشق
چون درد تو داریم و دوا پیش تو باشد هر جاکه تو باشی دل ما پیش تو باشد
شعر درباره درد عشق
ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد
شعر زیبا در مورد درد عشق
با غم ایّوب نیست رنج مرا نسبتی صبرم از او کمتر است دردم از او بیشتر
شعر طنز درباره دندان درد
برجان رسید دردمن از مشکلم مپرس رنگ مرا ببین و دگر از دلم مپرس
شعر درباره درد دندان
در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس
شعری در مورد درد دندان
دوای درد درون را هم از درون به طلب اگر چه درد تو افزون ز درد ایوب است
شعر طنز در مورد درد دندان
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنهی شناسنامههایشان
درد میکند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظههای سادهی سرودنم
درد میکند
شعر در باره دندان درد
درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو نشکفته پژمرد
دلم بی روی او دریای درد است
همین دریا مرا در خود فرو برد
شعری درباره درد دندان
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
شعر طنز درباره درد دندان
چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست / چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست / انجام عشق جز غم و جز آه سرد نیست
عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم / با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیست
شهدیست با شرنگ و نشاطیست با تعب / داروی دردناکست آنرا که درد نیست
آنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان / بنمای عاشقی که رخ از عشق زرد نیست
شعر درباره درد و دل
درون سینه آهی سر دارم
رخی پژمرده رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم مستم چه هستم ؟
همی دانم دلی پر درد دارم
شعر درباره درد و دل با خدا
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
شعر در مورد درد
اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
شعر در مورد درد دل
من عافیت طلب نیم ای بی وفاطبیب کاری بکن که درد دل من فزون شود
شعر در مورد درد و درمان
از کس دوا نخواست دل غم نورد ما این است دردما که رسد کس به درد ما
شعر در مورد درد عشق
چند ای دل فکر درد بیدوای ما کنی از برای خود چه کردی کز برای ما کنی؟
شعر در مورد درد و رنج
شعر در مورد درد غربت
شعر در مورد درد جدایی
درد
رنگ و بوی غنچهی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
شعر در مورد درد دندان
شعر در مورد درد و دل
شعر در مورد درد فراق
دفتر مرا
دست درد میزند ورق
شعر تازهی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف میزنم؟
شعر در مورد درد دل با خدا
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
شعری در مورد درد دل
دردیست درد عاشقی کان را تو حاشا می کنی
گشتم زه احوالت جوان در قلب ما جا میکنی
در حسرت دیدار تو مٌردیم امشب تا سحر
پس کی تو ای لیلای من قفل دلم وا می کنی
نیک و بد و خرد وکلان دارند هر یک این بیان
عشق تو باشد در نهان آن را تمنّا می کنی
ما را نمودی امتحان هر یک به یک سنگ محک
در حیرتم از لطف تو از چه تو رسوا می کنی
نادی بخوان شعر دگر باشد تو را چندین هنر
در منتهای لطف خود شعرم تو امضا می کنی
شعر درباره درد دل
به روی برگ زندگی دو خط زرد می کشم
و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم
تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش
که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم
شعر درباره درد دل با خدا
امروز بزرگترین درد من اینست
نمی توانم گریه کنم
حتی در عزای بزرگترین عشق دنیا
نمی توانم .
شعری درباره درد دل
خدایا بی سر و سامان منم من
خدایا رنج بی پایان منم من
رسان تو مرحمی درمان دردی
خدایا درد بی درمان منم من
شعر در مورد درد و دل با خدا
شعر در مورد درد بی درمان
شعر درباره درد و درمان
تو هجوم گریه و درد وقتی که چشام میباره
دستای سرد و کبودم دستاتو باز کم میاره
شعر در مورد درمان درد
تپش ساعت مرگ ؛
زندگی پشت نفسهای کبود افسون
و غریو یک برگ.
آه ، ای درد
بسی سنگینی ،
روی فریاد جنون
شعری در مورد درد عشق
باران هم درد مرا دوا نمی کند …
باران که می اید به یادم باش ….
شعر درباره درد عشق
برایم درد تجویز کن؛
دردی بیدرمان، دردی بیپایان.
چه اصراری داری
قلب شکسته ام را
بند بزنی.
شعر زیبا در مورد درد عشق
شعر طنز درباره دندان درد
شعر درباره درد دندان
شعری در مورد درد دندان
شعر طنز در مورد درد دندان
شعر در باره دندان درد
روزی چو پرنده خاک ول خواهم کرد
از نو بدنی ز اب و گل خواهم کرد
گر ادمکان سخره نمایند مرا
با کوه و کویر درد دل خواهم کرد
شعری درباره درد دندان
تمام تارهای ساز من درد می کند
تمام غصه های من درد می کند
شعر طنز درباره درد دندان
درد خفته چیست؟
درد خفته این درون مرده روزهای سوخته
درد خفته عشق های پوچ و باخته
جامه های میش در لباس گرگ ساخته
این تمام دردهای من درد می کند
درد خفته ام
رسم این زمانه ی تهی شکافته
سوی روزهای تهمتن شتافته
شعر درباره درد و دل
این شعر نیست
درد دلهای دلم با کاغذ است
همان کاغذ
که عمریست دردهای دل را محرم است
دفترم
مرا ببخش
این نوشته ام تلخ است
ترانه که نیست
قصه جدایی و درد است
یاران
سفرکردند
و با خاک هم اغوش شدند
خانه دل اتش زدند
خود چون دود شدند
شعر درباره درد و دل با خدا
شعر در مورد درد
شعر در مورد درد
زندگی بازی تکرار و غم و دردِ برام
به خدا این همه درد و دیگه اصلا نمی خوام
زندگی برام شده فقط یه زندون غریب
آدماش به فکر آذار و همش فکر فریب
یکی باز بیاد بگه با این همه غم چه کنم
مگه میشه من شبا رو به غمام فکر نکنم؟
حالا مستیم دیگه دردِ منو دوا نکرد
منو تو شهر غریب یه آشنا صدا نکرد
معنی خندهُ درد و داره باورم میشه
تو شبای تنهائی غم داره یاورم میشه
شعر در مورد درد و درمان
لحظه ای
منگم ازین خویم درین گوی زیر پای خودم
لحظه ای
سرمست خیالاتم از آن خال لب یار خودم
نفهمیدم هنوز
درد مسکینان کشم
یا ابروان یار را
شعر در مورد درد عشق
می دونی بدترین درد دنیا چیه؟؟؟؟؟
بدترین درد دنیا اینه که یکی رو به اندازه ی جونت دوست داشته باشی و اون بی خبر باشه.
ولی بدترین درد توی این دنیا یه چیز دیگس اونم برای من!
اینه که ساعت ها به یک عکس خیره بشم و تو رویاها باهاش سر کنم
ولی بدونم که هیچوقت متعلق به من نخواهد بود.
بدترین درد اینه که ببینم آرزوهای دیگران دست یافتنیه
ولی برای من حتی تو خواب هم ممکن نیست
بدترین درد اینه که بدونی که اون برای تو نیست ولی نتونی فراموشش کنی.
بدترین درد اینه که:
یک خیـــال رو هـم بخـوان ازت بـگیـرن
بااینکه مـیـدونـن دل تـوالـکی عـاشـق نـیسـت.
شعر در مورد درد و رنج
شعر در مورد درد غربت
شعر در مورد درد جدایی
شعر در مورد درد دندان
دوباره آمدی درد
به سراغ بیچاره ی من
دیگر مرو به جای دگر
عادت کرده ام به زخم هایت
؛میازار موری که دانه کش است؛
موریانه ها را ببر تو از یادم
درد تو را نیز دوست می دارم
تن من خانه ی تو است
کمی استراحت کن!!!
شعر در مورد درد
- ۰ نظر
- ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۵